( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

باسلام .
دختری 28 ساله هستم . مدت یک سال هست که ازدواج کردم و در حال حاضر در دوران عقد هستیم .
من و همسرم در یک جا کار می کنیم . در بدو استخدام من ، همسرم خیلی به من توجه نشان می داد و محبت می کرد . این محبت ها باعث شد ما با هم ازدواج کنیم . ولی پس از مدتی که خانم های جدید تر و متنوع تری استخدام شدند ، به اونها هم توجه می کنه . باهاشون شوخی می کنه و خیلی صمیمانه باهاشون ارتباط برقرار میکنه . این منو آزار می ده . آیا حساسیت من به جا و منطقی هست ؟؟ چطور می تونم توجه و علاقه شو مثل گذشته بدست بیارم ؟؟


مشاور (hasan najafi)

\ دوست گرامي شما و همسرتان بر اساس چه معيار هايي يكديگر را براي ازدواج انتخاب كرديد؟ شما احتمالا به دليل همين خصوصيت همسرتان با ايشان ازدواج نكرديد؟ منظورمان به قول شما ( شوخ بودن) ايشان است؟ معمولا زوجين پس از گذشت مدتي از زندگي مشترك شان، بخاطر همان ويژگيهايي كه در ابتدا جذبشان كرده، از همسرشان كناره مي گيرند. بدين معني كه اگر شما قبل از ازدواج از اجتماعي بودن همسرتان لذت مي برديد و به همين خاطر جذب او شديد، الآن همان خصوصيت موجب آزار شما شده است. البته اين تنها يك حدس بود و ممكن است درست نباشد اما خواستيم به اين وسيله بگوييم، اين مرد، همان كسي است كه شما او را انتخاب كرده ايد و احتمالا در طول اين دو سال تغييرات چندان شديدي نداشته، كه موجب نگراني شما شده باشد. تنها اتفاقي كه در اين ميانه رخ داده، تغيير ديدگاه شما نسبت به ايشان است. بايد توجه داشته باشيد كه ما هرگز نمي توانيم تغييرات زيادي در همسرمان ايجاد كنيم و درواقع براي چنين كاري هم، ازدواج نكرده ايم. ما بايد زمانيكه انتخاب خود را انجام مي دهيم به تمامي جوانب آن پايبند بمانيم و اصولا ازدواج، با اين فكر كه بعدا رفتارهاي نادرست همسرمان را اصلاح خواهيم كرد، صحيح نيست. پس اگر همسرتان از همان ابتدا اينگونه بوده، ديگر در اين زمان منطقي بنظر نمي رسد كه گلايه داشته باشيد. اما اگر همسرتان بعد از ازدواج اينگونه رفتار مي كند و قبلا اين طور نبوده، دو دليل ممكن است وجود داشته باشد: يكي اينكه برخوردي از سوي شما موجب تغيير رفتار ايشان شده و ديگر اينكه، زاويه ي ديد شما تغيير كرده و نگاهتان به ايشان همراه با بدبيني شده است. يك نكته اينجا بنظر مي رسد و آن، اينكه اصطلاح (شوخ)، بار مثبتي به همراه دارد و هرگز يك ويژگي منفي محسوب نمي شود اما نگراني شما چيز ديگري است كه خواسته ايد با اين اصطلاح عنوانش كنيد يعني (شوخي) به جاي (ارتباط زياد با زنان ديگر). پس اگر همسرتان به دليل برخوردها و رفتارهاي شما به اين سمت كشيده شده اند، در رفتار خود يك بازنگري داشته باشيد و درصدد رفع مواردي باشيد كه اين مشكل را بوجود آورده اند. در اين راه مي توانيد از تجارب سال اول ازدواج كه احتمالا مشكل نداشته ايد يا كمتر داشته ايد، كمك بگيريد و به سبك همان روزها رفتار كنيد تا همسرتان نيز به روند قبل بازگردند. اگر هم، احساس مي كنيد كه به دليل علاقه ي زياد به همسرتان، به او بدبين شده ايد و بيم از دست دادن او را داريد و اگر كمي واقع بين باشيد خواهيد ديد كه رفتار همسرتان طبيعي است و نگراني شما بيش از اندازه است، در اينصورت سعي كنيد با خود كنار بياييد و مثبت انديش باشيد و به همسرتان اعتماد كنيد. در اينجا مسئوليت به عهده ي شماست كه خود و ديدگاهتان را تغيير دهيد. و اما، اگر مشكل شما وجه سومي هم دارد و آن اين است كه همسرتان واقعا با ديگر زنان بيش از اندازه رابطه دارد و اين درحالي است كه با هم جنسان خود اينقدر خوش و بش ندارند و در واقع، رفتار ايشان غيرطبيعي بنظر مي رسد به گونه اي كه هركس ديگري غير از شما هم، به اين مسأله اذعان خواهد كرد، و يا شما قبل از ازدواج هم به اين خصيصه ي شوهرتان واقف بوده ايد اما الآن از آن رنج مي بريد، در اين صورت بايد دست به اقدامي مشترك بزنيد. بدين معني كه مسئوليت در اين بخش، تقسيم مي شود: هر يك از شما احساس مي‌كنيد كه به يكديگر آزار مي‌رسانيد و هر يك اصرار داريد كه ديگري مقصر است. كليد پايداري اين ازدواج اين است كه اولا،‌ هر دوي شما بايد مسئوليت مشكلاتتان را بپذيريد، و بعد، به سمت دلسوزي و يكدلي گام برداريد. قسمتي از كار به عهده ي شماست. اول اينكه به همسر خود اعتماد داشته باشيد و بدون هيچ بدبيني، شكاكيت، انتقاد يا حساسيت زياد، با ايشان راجع به اين مسأله صحبت كنيد. زماني كه شما در حال تغيير كردن باشيد، همسرتان نيز شروع به تغيير رفتار خواهد كرد. نبايد زياد همديگر را مقصر بدانيد و يا به هم تهمت بزنيد. در عوض، از اصطلاحاتي مثل: (زماني كه تو نسبت به من فلان رفتار را داري (مثلا با زنان ديگر راحت هستي و زياد رابطه داري)، ناراحت مي شوم و احساس ناامني مي كنم)، استفاده كنيد. به احساسات خود احترام بگذاريد و فقط احساستان را عنوان كنيد، بدون اينكه هيچگونه قضاوتي نسبت به همسرتان داشته باشيد. اين رفتار شما باعث مي شود كه همسرتان متوجه شود شما با شخص وي مشكل نداريد بلكه اين رفتارهاي اوست كه شما را آزار مي دهد و تنها در اين صورت است كه جبهه گيري نخواهند كرد و از صحبت بر سر موضوع طفره نخواهند رفت و از گفتگو در اين رابطه، هراسي نخواهند داشت. اما اگر با وجود رعايت اين نكته از سوي شما، باز هم همسرتان رفتار نادرستي نشان دادند و شما را متهم كردند كه اشتباه فكر مي كنيد، اين نشان دهنده ي اين است كه حدس شما درست است و همسرتان در كل، از هم صحبتي با زنان لذت مي برد، نه اينكه ايشان شخصيتي اجتماعي دارند. اگر همسرتان با وجود طرح صحيح و به دور از انتقاد مسأله از سوي شما، باز هم واكنش منفي نشان دادند، سعي كنيد عصباني نشويد و از موضع خود كنار نرويد. در مواقعي كه همسرتان آرام است و رابطه ي خوبي با او داريد، با همسرتان صحبت كنيد و دربرابر انكارهاي همسرتان، از تكنيك (خلع سلاح) استفاده كنيد. بدين معني كه اگر همسرتان از صحبت امتناع مي كنند يا با جوابهاي نامربوط و قهر كردن، سعي در فيصله دادن موضوع دارند، در ابتدا حرف ايشان را قبول كنيد و وقتي به حالت طبيعي برگشتند، صحبت را از سر بگيريد. اين كار را، يكي دوبار تكرار كنيد و درصورتيكه متوجه شديد دچار سوء تفاهم شده ايد، بحث را تمام كرده، و از همسرتان بخاطراينكه به نگراني ها و صحبتهايتان توجه كردند، تشكر كنيد. بياد داشته باشيد كه خيلي از مشكلات، واقعا وجود ندارند اما ما، خود باعث مي شويم راه را به طرف مقابلمان نشان دهيم كه به سمت آن مشكل برود و در نتيجه، حقيقتا آن نگراني رخ دهد. اگر متوجه شديد كه همسرتان در لابه لاي صحبتهايش به اين نوع خصيصه ي خود يعني خوش و بش با زنان، اقرار مي كند آنگاه نوبت شماست كه با طرح رنجش خاطر خود از اين مسأله، به سوي راه حل براي آن قدم برداريد. شما نياز داريد كه دوباره به همسرتان اعتماد كنيد و همسرتان بايد با ملاحظه باشند و سعي در اصلاح رفتارشان نمايند. آيا شما شناخت كافي از همسرتان داريد؟ شما در گفته هاي خود فرموديد كه همديگر را دوست داريد و اين علاقه دوطرفه است و تنها عامل پايداري زندگيتان همين علاقه بوده، پس از همين علاقه استفاده كنيد و بدانيد در جايي كه علاقه وجود دارد راه براي نفوذ خيلي از مشكلات بسته است و در اينجا، شك و بي اعتمادي معنايي ندارد. اگر به عشق همسرتان نسبت به خود مطمئنيد پس دليلي ندارد گمان كنيد ايشان به شخص ديگري علاقه مند هستند. خيلي از رفتارهاي ما آدمها از روي خصايص ذاتي مان است و هيچ معنايي در پشت آنها پنهان نيست، مثلا مستقيم نگاه كردن در چشمان ديگران. در نهايت بايد گفت كه شما دو راه كلي در پيش رو داريد: تلاش براي حفظ خوشبختي و برداشتن موانع آن از سر راه با تيزهوشي و دقت عمل، يا گام برداشتان در مسير نابود كردن آن. اما هر انساني بايد به شرايط اطرافش نيز كاملا وقوف داشته باشد و اجازه ندهد، بي آگاهي از مسائل اطراف، برايش مشكل ايجاد كند. همانطور كه مراقب زندگي و مسائل پيرامونتان هستيد، زندگي را با اطمينان، اعتماد، علاقه و درايت، مديريت كنيد.